تهدید ثبات قیمتها
بررسیها در اقتصاد ایران نشان میدهد آمارهای عرضه پول با دو تعریف – محدود و گسترده – جمعآوری میشوند. البته در گذر زمان تعریف گسترده پول (حجم نقدینگی) نسبت به تعریف محدود (حجم پول) با استقبال بیشتری در مجامع علمی و اجرایی مواجه شده است. این پژوهش با بررسی نمودار بالا نشان میدهد که نسبت حجم نقدینگی به تولید ناخالص داخلی اسمی در دهه گذشته بهشدت افزایش یافته است و تورمهای بالا در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ نیز نتوانسته است این نسبت را به سطوح قبل از دهه هشتاد بازگرداند. برخی کارشناسان بالا بودن این نسبت را بهعنوان تهدیدی برای ثبات قیمتها ارزیابی میکنند و دولت را از تبعات سیاستهایی که منجر به تحریک حجم نقدینگی میشوند، برحذر میدارند. دیدگاه این گروه بهطور ضمنی بر پایه ثبات تابع تقاضای پول با در نظر گرفتن حجم نقدینگی بهعنوان پول در بلندمدت استوار است.
اجزای نقدینگی
در ادامه این پژوهش، تعریفی از پول و نحوه محاسبه آن در آمار بانک مرکزی منتشر شده است. پول در مدلهای تقاضای پول، کارکرد وسیله مبادله را دارد. یک دارایی وقتی میتواند پول تلقی شود که با کمترین هزینه به وسیله مبادله تبدیل و از سوی طرفین معامله پذیرفته شود. در آمارهای پولی که توسط بانک مرکزی ایران تهیه و منتشر میشود، حجم پول از مجموع سپردههای دیداری و اسکناس و مسکوک و در محاسبه حجم نقدینگی از مجموع کلیه سپردههای بخش غیردولتی نزد شبکه بانکی (شامل سپردههای دیداری، کوتاهمدت، بلندمدت و قرضالحسنه) و اسکناس و مسکوک استفاده میشود.
سهم سپردههای کوتاهمدت از پول
این نوشتار، به یک موضوع ظریف در محاسبه سپردههای مدتدار، اشاره میکند. از نظر نویسندگان میتوان استدلال کرد که سپردههای سرمایهگذاری بلندمدت را نباید بهعنوان پول محاسبه کرد زیرا آنها را نمیتوان بهطور مستقیم در معاملات استفاده کرد. باید توجه داشت که بانکها در قالب قراردادهای مشخص نسبت به پذیرش سپردههای بلندمدت اقدام میکنند و این قراردادها به نام سپردهگذار تنظیم میشود. بهعبارت دیگر در عمل سپردهگذار نمیتواند منافع ناشی از سپرده بلندمدت را مستقیما به شخص دیگری (طرف معامله) منتقل کند. تنها در صورتی سپردهگذار میتواند از سپرده بلندمدت استفاده کند که آن را به نوع دیگری از سپرده با ماهیت معاملاتی تبدیل کند. باید به این نکته توجه داشت که سپردههای بلندمدت تقسیمپذیر نیستند به این معنا که سپردهگذار نمیتواند بخشی از سپرده بلندمدت را به سپرده معاملاتی تبدیل کند؛ بلکه باید کل سپرده بلندمدت را حفظ یا کل آن را تبدیل کند. با همین استدلال میتوان برخی سپردههای کوتاهمدت که در قالب قرارداد با سررسید مشخص جذب میشوند را از تعریف پول کنار گذاشت. البته برخی محدودیتها مانند حفظ حداقل موجودی و محدودیت برداشت روی سپردههای کوتاهمدت وضع میشود که باعث میشوند تقاضا برای این سپردهها لزوما تقاضا برای وجوه نقد موردنیاز در معاملات را نشان ندهد. بهعبارت دیگر، بانکها برای جذب سپرده اقدام به پرداخت نرخهای سود روی سپردههای کوتاهمدت میکنند، ولی با ایجاد محدودیتهایی بر این سپردهها ماهیت آنها را تغییر میدهند تا خانوار انگیزهای برای استفاده از آنها بهعنوان وسیله مبادله نداشته باشد و بهصورت دارایی با آنها رفتار کنند. با توجه به اینکه سپردههای سرمایهگذاری بلندمدت حدود ۵۰درصد و سپردههای سرمایهگذاری کوتاهمدت ۴۲ درصد شبهپول را تشکیل میدهند، نحوه برخورد با آنها تاثیر معناداری در محاسبه عرضه پول خواهد داشت.نویسندگان با توجه به تحلیلهای مذکور، معتقدند دستکم سپردههای سرمایهگذاری بلندمدت نباید در تعریف پول وارد شوند و از این رو، استفاده از حجم نقدینگی بهعنوان سنجهای از عرضه پول در تطابق با مبانی نظری نیست. به گفته محققان بهدلیل اینکه اطلاعات مربوط به سپردههای سرمایهگذاری کوتاهمدت که سررسید مشخص دارند در دسترس نیست نمیتوان آنها را از تعریف پول کنار گذاشت؛ بنابراین در این مطالعه از تعریف محدود پول (حجم پول) بهعنوان سنجش عرضه پول در اقتصاد ایران استفاده شده است.