نیاز به کارآفرینی، دانش و نوآوری به خوبی در سیاستهای کلان اقتصادی کشور مورد توجه قرار گرفته، این در حالی است که هم اکنون ایران با نرخ بالایی از بیکاری، به ویژه در میان فارغالتحصیلان جوان دانشگاهی از سویی و نرخ پایین بهرهوری نیروی کار از سوی دیگر روبهرو است. مطابق با پیشبینیهای انجام شده سازمان برنامه تا سال ۱۳۹۹ لازم است سالانه ۹۵۵ هزار شغل جدید در کشور ایجاد شود. ایجاد چنین حجمی از مشاغل در چنین بازه کوتاه زمانی، تنها از طریق راه حلهایی نظیر جذب سرمایهگذاری خارجی، ایجاد محدودیت در واردات یا تامین مالی بنگاههای راکد و نیمه فعال امکانپذیر نخواهد بود، به ویژه آنکه ماهیت متلاطم و نوآورانه اقتصاد جهانی اثربخشی راهحلهای اخیر را مورد تردید قرار میدهد.
راه حل موازی، ایجاد سریع شغل از سوی شرکتهایی است که رشد سریع دارند. با تشویق تاسیس شرکتهایی که از طریق ارائه خدمات یا محصولات جدید دارای مطلوبیت عام، قادر به رشد سریع باشند، میتوان مشاغل مورد نیاز را ایجاد کرد. چنین شرکتهایی معمولا بهوسیله بهرهگیری از گوشههای جدید بازار و ارائه محصولات، خدمات یا فرآیندهای بدیعی که رقبا یا جایگزینان اندک دارند، ایجاد میشوند. ترکیب محصولات بدیع، رقبای بلاواسطه اندک و تقاضای بالایی که بهوسیله بازارهای جدید ایجاد شده است، میتواند سطوح بالای سودآوری را پایدار کند و سرمایه و انگیزههای گسترش سریع تولید و اشتغال را فراهم کند. چنین نگاهی، کارآفرینی را بهعنوان راه حل مناسب برای ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی، جایگزین راه حلهای سنتی میکند؛ به نحوی که امروزه در ادبیات اقتصادی کشورهای توسعه یافته، گذار از اقتصاد مدیریت شده به اقتصاد کارآفرینانه، تبدیل به بحثی تامل برانگیز شده است. همزمان، سیاستهای سنتی صنعتی شدن در این کشورها جای خود را به سیاستهای توسعه کارآفرینی دادهاند. مطالعات تجربی کشورهای توسعه یافته نشان میدهد که کسب و کارهای کارآفرینانه و پررشد، علاوه بر سهم بالا در تولید ثروت، عامل ایجاد بیشترین میزان مشاغل جدید در این کشورها نیز بودهاند؛ بنابراین از آنجا که در حال حاضر ایران با معضل بیکاری بهویژه در میان جوانان روبهرو است، توجه به توسعه کارآفرینی اهمیتی دوچندان مییابد، به نحوی که لازم است در اولویت سیاستی دولتمردان قرار گیرد. تصویر کلی وضعیت کارآفرینی ایران در مقایسه با جهان و منطقه MENA نشان میدهد که در ایران و برخی دیگر از کشورهای تولیدکننده نفت و گاز نظیر عربستان و کویت که دارای اقتصادهای نهاده محور هستند، شاکله اصلی اقتصاد، کارآفرینی غیرمولد و بهکارگیری منابع خدادادیشان (عمدتا نیروی کار غیرماهر و منابع طبیعی) است. بیشتر کسب و کارها خرد و خوداشتغالی است و نوآوری به ندرت در کسب و کارها رخ میدهد و هرچند تعداد کسب وکارهای جدید و کوچک بالا است، اما کیفیت لازم برای نقش آفرینی در توسعه اقتصادی را ندارند. توسعه کارآفرینی مولد در این دسته از اقتصادها عموما به عملکرد مناسب نهادی، زیرساختهای توسعه یافته و نیروی کار دانشی و ماهر بستگی دارد. همین طور که نهادها قویتر شوند، فعالیتهای مخرب و غیرمولد کاهش یافته و فعالیتهای کارآفرینانه بیشتری به سمت کارآفرینی مولد تغییر جهت میدهند و از این رو توسعه اقتصادی تقویت میشود.
در واقع گذار این اقتصادها به مرحله بعدی تنها با ایجاد نهادهای بهتر و تغییر ساختار انگیزشی جامعه ممکن است اتفاق میافتد. در عین حال درک فرصت، مهارت کسب و کارهای نوپا، پذیرش ریسک، شبکهسازی، پشتیبانی فرهنگی، راهاندازی کسب وکار مبتنی بر فرصت، جذب فناوری، سرمایه انسانی، رقابت، نوآوری محصول، نوآوری فرآیند، رشد بالا، بینالمللیسازی و سرمایه ریسکپذیر، ۱۴ ارکانی هستند که رتبه کشورها را در شاخص جهانی کارآفرینی دستخوش تغییر میکند. البته نباید فراموش کرد که این ارکان مستقل از یکدیگر عمل نمیکنند. در واقع ارکان خاصیت تکمیل کنندگی دارند. هریک از ارکان یکدیگر را تقویت میکنند و وجود ضعف در هر یک از آنها به ایجاد ضعف در رکن دیگر میانجامد. برای مثال، بدون در اختیار داشتن نیروی کار دانشی، همچنین بدون دسترسی آسان به منابع کافی تامین مالی برای فعالیتهای تحقیق و توسعه یا بدون برخورداری از بازارهای کارآمد که امکان جذب نوآوری را در بازار فراهم آورند، افزایش ظرفیت نوآوری دشوار خواهد بود. در مطالعه وضعیت شاخص کارآفرینی ایران به گلوگاههای جدی برمی خوریم. عدم توفیق در این ارکان کلیدی نشان از رفتار نامطلوب و بیمارگونه ابعاد متنوع اقتصاد کشور دارد. هرچند نمیتوان از پیامدهای سوء ناشی از تحریمها چشمپوشی کرد، اما باید توجه داشت که برنامهریزی، اجرا و کنترل در اقتصاد کنونی کشور چه در سطح راهبردی و چه در سطح عملیاتی تامل برانگیز است.