معیارهای سودآوری در زمینههای تولیدی
زمانی که فضای کسبوکار بهبود نیابد سرمایه، مغز و فناوری به این حوزه ورود نخواهد کرد. این قاعده کلی است که میتوان برای تحلیل جهشهای تولید به کار برد. با این حال میتوان در نگاهی جزئیتر مولفههایی را برای سودآور کردن پروژهها یا طرحهای صنعتی به کار برد. بهعنوان نمونه شاید سیاستگذاریهای دولتی در راهاندازی یک پروژه یا واحد صنعتی و تامین مالی آن ایجاد اشتغال بیشتر باشد اما نگاه و معیار سرمایهگذار خارجی یا بخش خصوصی داخلی تنها سرمایهبر بودن پروژه و سودآوری حاصل از جهش سرمایه باشد. درنتیجه ممکن است بخش دولتی یک پروژه صنعتی را برای رفع مشکلات عرصه تولید و اشتغال راهاندازی کند که از نگاه سرمایهگذار خصوصی در فضای صنعتی صرفه اقتصادی نداشته باشد. نکته دیگر اینکه دولت باید بتواند در دوره پسابرجام بخش خصوصی را تشویق به سرمایهگذاری کند. به عبارتی اصل سودآوری و توجیهپذیر بودن اقتصادی باید در سایه حمایت دولتی معنا بگیرد. عبدالمجید شیخی، اقتصاددان و استاد دانشگاه در واکاوی این فرضیه به صمت گفت: «دولت باید ابتدا بسته و مجموعه سیاستهای تجاری خود را در حمایت از تولید تنظیم کند و همزمان باید سیاستهای حمایتی به صورت جامع تعریف شود. سیاستهای حمایتی تنها اعطای تسهیلات، بخشودگی مالیاتی و بازی با تعرفهها نیست؛ سیاستهای حمایتی یک بسته کامل است که شامل ایجاد تشکلهای اقتصادی جدید، حمایتهای فنی، مالی و بازاریابی نیز میشود. در این بسته حمایتی دولت نقش مادری را بازی میکند که بنگاههای اقتصادی را خلق کرده و پرورش میدهد بدون اینکه آنها وابستگی اداری به او داشته باشند. در کنار آن باید وظیفه اصلی دستگاه که متولی بخش است حفظ و تقویت بنگاههای موجود و همزمان خلق بخش خصوصی فعال جدیدی باشد که براساس خلأهای بازار شکل میگیرد. این تشکلها باید بتوانند براساس تکمیل زنجیره تولید دستاوردهای ابداعی خود را به سمت تجاریسازی ببرند. »