پایان دوران اوج نفت
به نظر میرسد پایان دوران اوج نفت، دولتهای نفتی را وادار به تولید با حداکثر ظرفیت خود برای فروش کرده که این امر به نوبه خود منجر به فشار بیشتر بر قیمت نفت میشود. این موضوع میتواند به این معنی باشد که احتمال بازیابی جایگاه اوپک در بازار نفت با تردید مواجه شده است.
همچنین پیشبینیهای کاهش قیمت نفت در بلندمدت موجب شده شرکتهای بزرگ بخشی از داراییهای خود را به فروش برسانند که این خود عامل کاهش سرمایهگذاریهای جدید نیز شده است. کاهش قیمت نفت در کنار کاهش سرمایهگذاریهای نفتی در پایان دوران نفت اقتصاد کشورهای تولیدکننده را در معرض خطر قرار داده است. برای نمونه ونزوئلا در لبه ورود به فروپاشی اقتصادی با کمبود شدید کالاهای اساسی و دارو، تورم فوقالعاده بالا و دور تسلسل کاهش قیمت و کاهش تولید نفت مواجه است. اقتصاد نیجریه نیز در آستانه رکود قرار دارد و دولت محمد بوهاری – رییسجمهوری نیجریه – با قطع پرداختها به شبهنظامیان، وضعیت امنیتی را در دلتای نیجر با چالش روبهرو کرده و توان ارتش را به دلیل مشکلات مالی در نبرد علیه بوکو حرام در شمال کشور کاهش داده است. عراق، لیبی و الجزایر نیز به طور مشابهی با افزایش ریسکهای بیثباتی مواجه هستند. از این رو پیشبینی میشود کاهش تقاضای نفتی در آینده ریسکهای سیاسی کشورهایی که به درآمدهای نفتی در حفظ توافقات و ثبات اجتماعی بر پایه مزایای سخاوتمندانه و حمایتهای مالی وابستهاند، افزایش خواهد داد. بیثباتی سیاسی داخلی در کشورهای دارای انشقاقهای عمیق و فرقهای قومی میتواند منجربه گسترش عمیقتر آثار ژئوپلتیک و تسری آن به مناطق دیگر شود. این ریسکها میتواند در منطقه خاورمیانه ایجاد شود که در حال حاضر در موضوعات امنیتی نظیر جنگ داخلی سوریه، جنگ علیه داعش، بیثباتی و بحران حمله نظامی به یمن و وخامت اوضاع در عراق درگیر است. همچنین پیشبینی میشود پایان عصر نفت در منطقه نزدیک به ایالات متحده، همسایگان و متحدان آن نظیر مکزیک، برزیل و کلمبیا، منجر به دشواری اقتصادی و چالش شود با این اوصاف به نظر میرسد چشمانداز کاهش تقاضای نفتی، ضرورتی فوری را برای متنوعسازی اقتصادهای نفتی ایجاد میکند.