خطر دیگر این موضوع است که طرحهای جدید دولت بدون در نظر گرفتن ارزیابی کارشناسانهای به بازار بدهی تحمیل شود و دولت بهطور مدام بخواهد منابع طرحهای بدون بازگشت عمومی نظیر «خرید تضمینی گندم» و «طرح بیمه سلامت» را از بازار بدهی تامین مالی کند. این در حالی است که دلایل توسعه بازار بدهی، بهادار کردن بدهیهای قبلی دولت و بهبود کیفیت این بدهیها بود تا در شرایط تنگنای مالی، ابزاری باشد که جریان نقدینگی در اقتصاد را روانتر از گذشته کند.
مجموع این عوامل باعث شد که بازار بدهی از مسیر اصلی خود منحرف شود و پیامد آن، جلوگیری از انتشار اوراق بدهی در بازار سرمایه از سوی مسوولان بورس بود. یکی از دلایل مطرح شده تاثیر گرفتن بازار سهام از بازار اوراق بدهی است. در پاسخ باید گفت اگر مبنای این تفکر تنها بر حجم بازار باشد این رویکرد اشتباه است. آمارها در کشورهای پیشرفته حاکی از آن است که حجم اوراق بدهی نسبت به کل بازار سرمایه حتی به بالای ۸۰ درصد نیز رسیده است.
این در حالی است که در کشورهای در حال توسعه این نسبت کمتر میشود و به حد ۵۰ درصد نیز میرسد. به گفته مسوولان حجم اوراق بازار بدهی به حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان رسیده است که این رقم حدود ۶ درصد از حجم کل بازار سرمایه است. بنابراین نمیتوان با استناد به این آمار که نسبت اوراق بدهی به حجم کل بازار رقم بالایی است از انتشار این اوراق جلوگیری کرد؛ اما برخی از منتقدان، اعتقاد دارند که مبنای نرخ سود این اوراق کم ریسک و نحوه انتشار آن به شکل صحیح صورت نمیگیرد.
با توجه به اینکه این دو موضوع میتواند قابل تامل باشد؛ اما مطمئنا راه حل نهایی، منع انتشار اوراق یا انتقال آن به بازار پول نخواهد بود، بلکه میتوان با تغییر مکانیزم در نحوه انتشار با بهرهگیری از تجربه کشورهای پیشرفته، رویکرد مناسبی برای انتشار این اوراق در نظر گرفت و راهکارهای اصلاحی را برای توسعه بازار بدهی، به کار بست. در غیر این صورت، پاک کردن صورت مساله، هیچ نفعی برای بازار سرمایه و اقتصاد کشور نخواهد داشت.
مجموعه این رفتارها باعث شده است که یک چرخه مخرب در بازار بدهی شکل گیرد. در وجه نخست، شناخت نادرست و درک اشتباه در عرضه اوراق باعث انحراف بازار بدهی در ابتدای مسیر شد که این نگاه همچنان تداوم دارد. همچنین انتشار اوراق با نرخ سود نامتناسب با شرایط بازار، میدانی را برای رقابت کاذب بازار بدهی و بازار بورس فراهم آورد و از سوی دیگر، واکنش نامناسب برای حل این مشکلها، در حال حاضر باعث شده ابزاری که از آن بهعنوان یک فرصت در اقتصاد ایران یاد میشد، به یک تهدید در اقتصاد تبدیل شود.