پس به همین دلیل کارشناسان ریلی تا این اندازه بر ضرورت بهره گیری از سیستم «CBTC» تاکید دارند؟
دقیقا. نصب و راهاندازی سیستمهای کنترل اتوماتیک قطارها (از نوع گسسته) یا «ETC»، عامل ارتقای امنیت، سرعت و ظرفیت سیر است. این سیستم میتواند نقش عامل انسانی در وقوع حوادث، سوانح و خطاهای پیشبینینشده را به شدت کاهش دهد. بدین معنا که نصب «ETC» در یک محور، علاوهبر کاهش تاخیرات قطارها، از یک سو باید بتواند ظرفیت پذیرش خطوط را نیز بالا ببرد.
سیستمهایی مثل بلاک میانی و … باید این تردد را روانتر و ایمنتر کنند. از آن جا که «CBTC» کنترل جامع، فراگیر و پیوسته را بر سیر و حرکت ریلی و قطارهای ترددکننده در طول مسیر حرکت اعمال میکند، عملا نقش خطای عامل انسانی را در بسیاری از موارد به نزدیک صفر تقلیل میدهد.
با داشتن سیستم سیگنالینگ «CBTC» ایمنی سیر و حرکت تا آن اندازه خواهد بود که می توان قطار را بدون لوکوموتیوران از ایستگاه مبدا روانه و صحیح و سالم در ایستگاه مقصد تحویل گرفت. میپرسید چگونه یک سیستم هوشمند تمام اتوماتیک و بهروز از سیگنالینگ میتواند نیاز سیستم ریلی را حتی به یک راهبر انسانی وسیله نقلیه ریلی، یعنی لوکوموتیوران برطرف کند؟
از زمانی که گوگل خودروی بدون رانندهاش را تست کرد، مدت زیادی نگذشته است. شاید در همین فاصله زمانی بود که متخصصین ایمنی در حملونقل ریلی جهان با طرح پرسشی مهم به فکر تکرار تجربه گوگل، این بار در قطارها و روی ریلهای آهنی افتادند.
سوال این بود آیا مسیر جادهها و خیابانها با تمام عدم قطعیت، تغییر شیب و تغییر جهتهای مداوم و ناگهانی مسیر غیرقابل پیشبینیتری است یا مسیری که یک دیزل روی خطآهن میپیماید؟ مسیر خطآهن یا مسیر جادهها و خیابان ها؟