خانه > اخبار > مدیریت کارآفرین‌ها و سرمایه‌آفرین‌ها

مدیریت کارآفرین‌ها و سرمایه‌آفرین‌ها

دو رویکرد کاربرمحور و سرمایه‌محور بودن صنایع، تعریف‌های مشخصی برای مدیران صنعتی ایجاد می‌کند؛ تا جایی که مدیران واحدهای نیرومحور باید مدیریت منابع انسانی بدانند و مدیران واحدهای سرمایه‌محور با مدیریت سرمایه آشنا باشند.

یکی از مشکلات کلیدی جامعه که در پیوند با معضل رکود صنایع قرار دارد، بیکاری است. برای حل این مشکل نیز راه‌حل‌های زیادی مطرح شده است. همچون توجه به صنایع کاربر که ظرفیت پذیرش نیروی کار بیشتری را داشته باشند. حتی تا جایی صنایع کاربر مورد توجه قرار می‌گیرد که از آن به‌عنوان صنایع سودآور یاد می‌شود. در مقابل روی صنایع سرمایه‌بر کمتر تاکید می‌شود؛ چراکه جذب نیروی کار و ایجاد اشتغال برای آنها در اولویت سیاست‌گذاری‌های مسئولان قرار دارد. به‌تازگی نیز بسته سیاستی حرکت از جانب دولت رونمایی شد که هدف آن تک رقمی کردن نرخ بیکاری تا پایان سال ۹۶ و توجه به کسب‌وکارهای کاربر به جای سرمایه‌بر است. در واقع خط‌مشی‌گذاری مسئولان برای تحرک اشتغال در بنگاه‌های خرد و کوچک است تا به این وسیله دامنه بیکاری کمتر شود.
با این مقدمه می‌خواهیم به این موضوع بپردازیم که جایگاه صنایع کاربر و صنایع سرمایه‌بر در کشور ما کجاست؛ به عبارتی در ردیف صنایع کوچک و صنایع سنگین جایگاه نیرومحوری و سرمایه‌محوری چگونه تعریف می‌شود و نقش مدیریت صنعتی در دو بخش نیرومحوری و سرمایه‌محوری کجاست؟

از بخش خصوصی تا دولت
نخستین نکته‌ای که به ذهن می‌رسد این است که در تعریف کسب‌وکارهای خرد، رویکرد نیرومحوری بیشتر به چشم می‌خورد. تا جایی که نقش سرمایه در اولویت دوم این مشاغل قرار می‌گیرد. طرح‌هایی نظیر خوداشتغالی یا راه‌اندازی کارگاه‌های کوچک تولیدی نیز از این دسته است. تکلیف سیاست‌گذاری نیز در برابر این صنایع به‌طور کامل مشخص است. تا جایی که در طرح حرکت یا طرح‌های پیشین این رویکرد اتخاذ شده است. اینکه چه میزان این طرح‌ها موفق باشند و چقدر بتوانند نیروی جوان جذب کنند به درستی مشخص نیست؛ چراکه شکست طرح‌هایی چون بنگاه‌های زودبازده در دولت پیشین و تبدیل آنها به بنگاه‌های مقروض اندکی حساسیت به این صنایع خرد را بیشتر می‌کند. با این همه می‌توان گفت که صنایع کوچک و متوسط در دسته صنایع کاربری هستند که اقبال سیاست‌گذاری‌های حوزه اشتغال را بیشتر می‌کنند. حتی رشد و رونق بخش خدماتی در دل صنایع خرد و متوسط است. در مقابل صنایع کوچک و متوسط که دایره اشتغالزایی زیادی دارند، صنایع سنگین و زیرساختی قرار دارند. این‌دسته از صنایع به دلیل تخصص‌محور بودن بیشتر در حیطه نظارت دولت یا ارگان‌های در ارتباط با دولت هستند. به طور قطع تشخیص کاربر یا سرمایه‌محور بودن این‌دسته از صنایع نیز چندان نباید مشکل باشد؛ چراکه از لحظه‌ای که یک صنعت در موقعیت حساس و در جایگاه تخصص‌محوری قرار می‌گیرد به طبع نیروی کار در آن نیز از افراد متخصص انتخاب می‌شود. در کنار آن باید دانش فنی مورد نیاز در این صنایع نیز همگام با تحولات روز باشد. به‌طور کلی می‌توان گفت صنایع زیرساختی بیش از آنکه کاربر باشند، سرمایه محور هستند. برای تمامی شاخه‌های این صنعت بدون شک نیاز به جذب سرمایه‌گذاری و ورود سرمایه‌گذاران خارجی و داخلی است که به پیمانکار اصلی یعنی دولت کمک کنند. از صنعت برق گرفته تا ریل‌سازی و فرودگاه‌سازی و… به عبارتی جای خالی سرمایه‌گذاری در این بخش از صنایع بیشتر احساس می‌شود. نکته دیگر جذب تجربه و دانش فنی روز است که این صنایع را از صنایع کوچک و متوسط ممتاز می‌کند. با این حال میزان جذب سرمایه در هرکدام از شاخه‌های صنایع سنگین متفاوت است. حامد نیک‌رفتار، دبیر کمیسیون سرمایه‌گذاری و تامین مالی اتاق ایران در این زمینه به صمت گفت: «در صنایع زیرساختی ریلی و فرودگاهی نیازمند فناوری لازم هستیم. اما در پروژه‌های زیرساختی زمینی، نفت و گاز و برق توانایی بیشتری داریم. با این حال بخش خصوصی به‌دلیل ناتوانی در تامین مالی پروژه‌های زیرساختی کمتر در این بخش‌ها ورود می‌کند. چون پروژه‌های بزرگ و سنگین نیازمند تامین سرمایه هستند. » علی بخشی، نایب‌رییس سندیکای صنعت برق ایران نیز به صمت گفت: «مشکل اقتصادی صنعت برق به کمبود اعتبارات و بودجه برمی‌گردد. در این صنعت پایه، زنجیره‌ای از مشکلات بودجه‌ای باعث شده که تمایل بخش خصوصی برای حضور در بخش تولید کمرنگ شود. »
مشابه صنعت برق در صنعت آب نیز مشکلات سرمایه‌ای به چشم می‌خورد. آنجایی که محمدتقی توکلی، عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی به صمت گفته است: «شرکت‌های آب و فاضلاب باید برای نوسازی شبکه‌ها از محل فروش آب این هزینه و تسهیلات را تامین کنند و ردیف بودجه‌ای برای آنها در نظر گرفته نمی‌شود. » یا آنجا که علیرضا نوذری‌پور، قائم‌مقام مدیرعامل آب و فاضلاب استان تهران به صمت گفت: «در کلانشهر تهران برای نوسازی شبکه انتقال آب شرب که همواره در معرض فرسودگی است به منابع مالی نیاز داریم. اما از آنجایی که برای تامین این منابع مالی سنگین به تنهایی شرکت آب و فاضلاب باید از عهده آن برآید از این‌رو انجام آن مشکل است؛ چرا که ردیف بودجه‌ای برای این شهر در نظر گرفته نمی‌شود. در حال حاضر نیز پروژه‌های مختلفی در سطح شهر تهران داریم که منتظر تامین مالی هستند. »در شاخه‌های زیرساختی دیگر نیز مشکلات تامین بودجه و سرمایه همچنان وجود دارد. آنجایی که دیگر سخن از بیکاری یا نیرومحوری به زبان نمی‌آید بلکه هرچه هست به تامین سرمایه برمی‌گردد.

سرمایه‌محوری و کاربر محوری
روی‌هم‌رفته می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که مدیریت منابع مالی و سرمایه‌ای در صنایع زیرساخت آنچنان اهمیت دارد که در تمامی شاخه‌های آن، این موضوع به چشم می‌خورد.  حالا اینکه کدام اعتبارات و بودجه در کدام‌یک از این صنایع مصرف شود نظر دولت مهم است. به عبارتی این صنایع مفهوم خودکفایی را در بطن دولت احساس می‌کنند. اگر بخش خصوصی نیز به عنوان تامین اعتبار یا نیروی کار فعالیت کند در مراحل ساخت و بهره‌برداری دخیل بوده و تمامی برآوردهای سرمایه‌ای با پیمانکار اصلی است. شاید با خواندن این مطالب با خود بگویید که این مطلب با طرح فرضیه سرمایه‌محوری و کاربر محوری چه نتیجه‌ای می‌خواهد بگیرد؛ نخستین فرضیه این است که دایره سیاست‌گذاری دولتی برای خلق کسب و کار و کم کردن دامنه بیکاری گسترده است.
با این حال بخش خصوصی «کارآفرین» بسیار می‌تواند دولت را در زمینه صنایع «کاربر» یاری کند. اما در مقابل در صنایع زیرساخت این دولت است که باید جذب سرمایه کند و بخش خصوصی «سرمایه آفرین» می‌تواند دولت را یاری کند. دومین فرضیه این است که باید تفاوتی میان صنایع کاربرمحور و سرمایه‌محور در هر دو دسته صنایع سنگین و سبک وجود داشته باشد. به عبارتی می‌توان در یک نگاه کلی به این نتیجه رسید که دو ویژگی کاربرمحوری و سرمایه‌محوری در هر دو دسته صنایع وجود دارد. به عنوان نمونه چه کسی می‌تواند انکار کند در پروژه‌های طویل و عریض جاده‌سازی، ریل کشی و ساختمان‌سازی نیروی کار وجود ندارد. چه کسی می‌تواند انکار کند در راه‌اندازی کارگاه‌های کوچک صنعتی نیاز به سرمایه وجود ندارد.  تنها تفاوت موجود این است که سرمایه در صنایع زیرساخت بیشتر در گردش است و در صنایع کوچک میزان این گردش کمتر است. اینجاست که نقش مدیریت صنعتی بیشتر به چشم می‌آید.

مشکلات کاربرمحوری و سرمایه‌محوری
باید در نظر گرفت که واحدهای صنعتی و کسب‌وکارهای کوچک امروزه تعریف مشخصی از سرمایه دارند. آنها سرمایه نقدی را در کنار سرمایه انسانی به نحوی تعریف می‌کنند که سودآوری از آن منتج شود.  به عبارتی کاربرمحوری در این واحدها به معنی نیروی کار باتجربه و سرمایه انسانی پویاست. درست است که دولت بسته‌های سیاستی برای راه‌اندازی بنگاه‌های جدید صنعتی یا کسب‌وکارهای نو تعریف می‌کند، اما مدیران واحدهای صنعتی به طور قطع نیاز به نیروی کار باتجربه دارند. همانطور که در صنایع سنگین نیروی متخصص می‌تواند گردش سرمایه را سریع‌تر به سرانجام برساند نه هر نیروی کار با هر دامنه خدماتی که ارائه می‌دهد. با این‌همه واحدهای صنعتی در هر دسته سبک و سنگین و همه شرکت‌هایی که سرمایه‌گذاری کلان می‌کنند با معضل مشابهی روبه‌رو هستند؛ از طرفی باید تصمیمات به‌موقع و استراتژیک برای جلوگیری از رشد رقبای خود اتخاذ کنند و از طرف دیگر، از درگیر کردن نقدینگی زیاد در پروژه‌های پرخطر به‌ویژه در دوران ابهام بازار اجتناب کنند. نکته دیگر اینکه در صنایع کاربر نقش تجربه و تخصص بسیار مهم است. تا جایی که مدیر صنعتی نمی‌تواند سرمایه کلان‌تری را برای جایگزینی نیروهای جدید یا ماشین‌آلات در هر زمان به‌کار گیرد. با این‌همه سرمایه‌ها در واحدهای صنعتی کوچک بسیار کمتر است. در مقابل صنایع سنگین آنچنان میزان سرمایه بالاست که هر سرمایه‌گذاری نمی‌تواند از بازگشت سرمایه خود اطمینان حاصل کند. اینگونه است که ویژگی اصلی صنایع سنگین در سرمایه‌محوری، امنیت است. در مقابل ویژگی صنایع کوچک و متوسط با رویکرد سرمایه محوری، سودآوری است.
به علاوه اینکه با رویکرد نیرومحوری، نقش تجربه و تخصص در صنایع سنگین بیشتر به چشم می‌آید و در کسب‌وکارها و صنایع کوچک و متوسط کیفیت و بازدهی نیروی کار مطرح است. به عبارتی مدیریت صنعتی در صنایع سنگین عبارت است از مدیریت سرمایه و در صنایع کوچک و متوسط عبارت است از مدیریت منابع انسانی که هرکدام سرفصل‌های جداگانه‌ای را می‌طلبد. اینگونه است که مدیران صنعتی نمی‌توانند بسته سیاستی مشابهی برای هر دو دسته از صنایع گفته شده در نظر بگیرند. آنجایی که از رکود صحبت می‌شود مشاوران صنعتی نمی‌توانند نسخه شفابخشی برای تمامی صنعت بنویسند بلکه باید با توجه به مختصات هرکدام از صنایع و به‌صورت جداگانه بسته خروج از رکود داده شود. این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که رونق در صنایع زیرساختی باعث تحرک در صنایع کوچک و متوسط می‌شود. هرچند غلام محمدزارعی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی به صمت گفت: «کمتر کشوری را می‌توان پیدا کرد که در آن قانون یا قوانینی برای حمایت از صنایع کوچک وجود نداشته باشد و در برخی از این کشورها چنین به نظر می‌رسد که اقتصاد ملی بر پایه بنگاه‌های اقتصادی کوچک بنا شده است. »
با این حال پیشنهادات توسعه صنعتی در هر دو محور متفاوت است. برای مدل توسعه صنعتی در هر دو دسته صنایع سنگین و کوچک و متوسط باید راهکارهایی مرتبط با ویژگی‌های اصلی این صنایع ارائه شود. مدل صنایع سنگین بر پایه مدیریت سرمایه و پروژه‌های صنعتی است و مدل‌سازی صنایع کوچک و متوسط براساس مدیریت منابع انسانی است. اگر تلفیق سرمایه و نیروی کار در واحدهای کوچک به درستی پیگیری شود بسته‌های سیاستی دولت برای بیکاری نیز جواب می‌دهد.

منبع: صمت

همچنین ببینید

درخواست ۴۹ شرکت بخش خصوصی برای واردات واکسن کرونا

نایب رئیس کمیسیون اقتصاد سلامت اتاق بازرگانی تهران گفت: تاکنون تعداد شرکت‌هایی که درخواست واردات ...

[show-logos orderby='none' category='brand' activeurl='new' style='hgrayscale' interface='hcarousel' tooltip='true' description='false' limit='0' img='100']