در کنار دو ادعای مطرح شده، باید توجه کرد که سوءتفاهمی مبنی بر تعطیلی روز پنجشنبه در کشور وجود دارد. سوءتفاهمی که به نظر میرسد ناشی از تعطیلی برخی نهادها و ادارات دولتی در این روز (مانند ستادهای پایتختنشین) باشد. این سوءتفاهم به سادگی و تنها با توجه به حضور بخش قابل توجهی از کارکنان بخش خصوصی و بخشهای عمومی غیرتعطیل در محل کار طی این روز نیمه تعطیل برطرف خواهد شد. علاوه بر این توجه به زمان صرف شده برای حضور در محل کار از سوی کارکنان، این روز نیمه تعطیل از لحاظ صرف وقت کارکنان در عمل تفاوت چندانی با بقیه روزهای غیرتعطیل هفته ندارد.
در رابطه با آمار مربوط به ساعات اشتغال در کشور دو نکته حائز اهمیت وجود دارد: بالاتر بودن ساعات کار کارکنان در ایران در مقایسه با میانگین جهانی و پایین بودن معنادار ساعات کار مفید در ایران در مقایسه با کشورهای توسعهیافته. بر مبنای قانون میانگین ساعات کار هفتگی در ایران معادل ۴۴ ساعت در هفته است. در ردهبندی کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در سال۲۰۱۴، کشور ایران با فرض قرارگرفتن در این ردهبندی، از لحاظ بیشترین ساعت کاری در هفته، در بین ۵ کشور اول حاضر در این ردهبندی ۴۳ کشوره قرارمیگرفت. با وجود این ایران از لحاظ «سرانه کار مفید» در وضعیت مناسبی قرار ندارد. به عقیده کارشناسان این امر ریشه در «بهرهوری» پایین نیروی کار در محیط کاری در ایران دارد. آمارهای موجود نشان میدهد که در حال حاضر بهرهوری در کشورهای توسعهیافته بین ۲ تا ۳ برابر بهرهوری در ایران است. به عبارت سادهتر هر فرد شاغل در این کشورها به ازای زمان و هزینه مساوی با هر نیروی کار در ایران بیش از ۳ برابر ارزش افزوده ایجاد میکند.
یکی از راهحلهای جهانی در حل چنین تناقضی کاهش ساعات کار و مدیریت تعطیلات در قالب تعطیلات همگون توزیع شده در طول سال است. استفاده از علم و تکنولوژی جدید نیاز به مزمن شدن زمان شیفت کاری را کاهش داده است. از سوی دیگر با توجه به تایید اثر فزاینده تعطیلات چندروزه بر صعود بهرهوری پس از بازگشت به کار، کشورهای توسعهیافته در یک دادوستد بین کار بیشتر کارکنان یا کارکنان دارای بهرهوری اما با ساعت کار کمتر، گزینه دوم را انتخاب کردهاند. با افزایش ساعات کاری «بهرهوری نهایی» کاهش پیدا میکند. بسیاری از مطالعات نشان میدهد که بهرهوری نهایی در بازه بین ۴۵ تا ۵۰ ساعت کار در هفته شروع به کاهش شدید میکند و در محدوده ۶۰ ساعت کاری در هفته، بهرهوری نهایی شروع به منفی شدن خواهد کرد. در بررسی رابطه بین ساعت کاری و میزان تولید در کشورهای اروپایی عضو OCED در سال ۲۰۱۱، پس از مرز ۱۹۳۵ ساعت کار در سال، به ازای هر یک درصد افزایش در مقدار کار یک درصد افت در تولید اتفاق افتاده بود. این در حالی است که هر کدام از کارکنان ایرانی حدود ۲۰۰ ساعت بیشتر از این مرز کار میکنند. بر مبنای نتایج این بررسی میتوان گفت که در واقع سالانه ۲۰۰ ساعت از ساعات کاری هر فرد در محدوده بی بهرهوری و حتی بهرهوری منفی قرار میگیرد، یعنی تفاوت چندانی بین این حالت و یک مرخصی ۲۵ روزه وجود ندارد.
فراوانی بالای تعطیلات یک روزه در تقویم فارسی و روند متغیر پراکنش تعطیلات قمری در تقویم فارسی چند نتیجه مستقیم در پی دارد. بر مبنای تحقیقات در حوزه ارگونومی، تعطیلات یک روزه عملا تاثیری بر افزایش کارآیی نیروی کار در روزهای بازگشت از تعطیلات ندارد. علاوه بر این اثر تعطیلات بدون توجه به طول زمانی آن معمولا پس از ۷۲ ساعت بهطور کامل حذف خواهد شد. بنابراین اگر در مدیریت تعطیلات، رهاورد اقتصادی و رفاهی تعطیلات مد نظر باشد، بهترین الگوی احتمالی توزیع تعطیلات چند روزه در طول سال است. امری که با دو روزه کردن تعطیلات پایان هفته تا حدود زیادی محقق خواهد شد. به عقیده کارشناسان مکمل چنین طرحی حذف برخی تعطیلات مناسبتی موجود برای افزایش تعداد روزهای کاری مطابق با میانگین جهانی است.
در شرایط توزیع یکنواخت تعطیلات در طول تقویم، از تمرکز موج مسافرتها در تعطیلات اندک چند روزه فعلی کاسته خواهد شد و نمودار توزیع سفر در طول محور زمان یکنواخت خواهد شد امری که علاوه بر افزایش امنیت و لذت سفر، تعداد تجمعی سفر و در نتیجه آن سرعت ایجاد اشتغال ناشی از تعطیلات در مناطق کمتر توسعه یافته با کاربری توریستی افزایش خواهد یافت. بنابراین با کاهش دامنه موجهای مسافرتی مخاطرات کمتر و آسایش بیشتری در انتظار مسافران خواهد بود.