* در دورهای که اروپاییها در ایران رفت و آمد خود را شروع کردند و هیاتهای متعددی را پس از امضای توافقنامه برجام به ایران اعزام نمودند، تمایل سیاستمداران ایرانی نیز بیشتر به سمت اروپاییها بود و برخی شرکای قدیمی ایران مثل چین، کمرنگ دیده شدند. به هرحال ممکن است که این ذهنیت منفی برای چینیها ایجاد شده باشد که ایران تمایل به کار با غربیها دارد و اکنون با احتیاط بیشتری پیش روند. شما این نظریه را قبول دارید؟
– به نظر میرسد این بحث ها ناشی از سوءتفاهم بوده است و دو طرف معنای حرف هم را درک نکردهاند. اما اکنون برگشت به گذشته، خیلی مشکلی را حل نمیکند؛ در حالیکه باید نگاه به آینده باشد و قاعدتا چینیها از دولت سازندگی تا به امروز در کشور ما و در حوزههای اقتصادی فعال بودهاند و همواره نیز این شیب صعودی بوده است. شاید انتظارات ما جاهایی از آنها بیشتر بوده و آنها هم همینطور. یا ما از آنها توقعاتی داشتهایم که برآورده نشده است و آنها هم به همین شکل، بنابراین روابط بین دو کشور مثل هر رابطه دیگر انسانی، میتواند روزهایی یک کمی سردتر و روزهایی یک کمی گرمتر باشد؛ ولی این رابطه هیچگاه قطع نمیشود و به عنوان شریک و دوست استراتژیک با چین همواره ادامه داشته است؛ بنابراین هیچ وقت در سه دهه اخیر مشکل نداشتهایم که بروز کرده باشد. شاید اختلاف نظر در بحث اقتصادی وجود داشته که آن هم در اقتصاد طبیعی است؛ ولی چراغ راه آینده است و دوستان چینی هم این را میدانند و همه شرایط را با همدیگر پیمودهایم و تجربه کردیم. یعنی هم دوران قبل از برجام، هم در دوران برجام و هم در شرایط حاضر، میتوان کاری کرد که این روابط بهبود یابد.
اگر در شرایط تحریم قرار بگیریم، باید تجربه دوره گذشته را همواره در نظر داشته و مواظب باشیم که باز دوباره بابک زنجانی جدیدی در اقتصاد ایران نسازیم یا حضور دلالان یا بهتر بگوییم کاسبان تحریم را مهیا نکنیم. نکته این است که کاسبان تحریم، فقط داخل کشور ما نبودهاند؛ بلکه کاسبان تحریم ایران در آمریکا هم هستند که اسلحه در منطقه بفروشند و ایران هراسی راه بیندازند. یا در تمام کمپانیهای بینالمللی باشند که در بازار سیاه به ما کالا می فروشند
* وقتی که برجام امضاء شد، هیاتهای اروپایی به شدت به ایران رفت و آمد میکردند؛ ولی به هر حال برخی تصور میکردند که چینیها عقبنشینی کردهاند. یعنی این فضایی بود که دولت ایران در اختیار اروپاییها قرار داده بود تا در پروژهها جایگزین چین شوند یا اینکه چین هم برای خود دلایلی داشت؟
– همان زمان که سالهای ۹۳ و ۹۴ که این هیات های اروپایی به تعداد زیاد از کشورهای غربی به ایران می آمدند گفتم که این ها یک پتانسیل ذخیره ای وجود داشت که چندین سال از آن بی خبر بودند و شدت پتانسیل بود که به نظر زیاد می آمد چینی ها همیشه بودند و روند را به صورت یکنواخت داشتند طی ۵ سال هر سال ۶ هیات چینی می آیند سی هیات است ولی اروپایی بعد از ۵ سال همان ۳۰ هیات می آید غربی ها می آمدند که بازاری که چند سال است ندیده اند مطالعات میدانی کنند و چینی نیاز ندارد چراکه همواره بوده اند و شناخت داشته اند و با روند یکنواخت پیش رفتیم طی سالهای بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم که بحث های رابطه با غربی ها مطرح شد و بعد از امضای برجام زمان نبوده است که رابطه ما با چین از نظر ظاهر رفت و آمد نسبت به سال قبل افت کرده باشد روند یکنواخت بوده است ولی غربی ها نیاز به نمایش داخلی داشتند و برخی دوستان داخلی هم، البته به آنها جای مانور دادند. رابطه اقتصادی نیاز به این نمایش و شوآف ندارد و همان رفتار آهسته و پیوسته یک رهرو دائمی را میخواهد.
* در شرایط جدید اقتصاد ایران قطعا تغییراتی نسبت به گذشته در اقتصاد با توجه به شرایطی که پیش آمده، خواهیم داشت و تمایل به چینیها جهت انجام پروژههای اقتصادی بیشتر خواهد شد. اما آیا لازم است که تغییری در استراتژی قراردادها داده شود که خیلی حرف و حدیثهای قبلی در روابط تجاری ایران و چین پیش نیاید؟
– قراردادهای نفتی که ایران با چین دارد، تابع مقررات وزارت نفت است و نه به کسی امتیاز افزونتر داده شده و نه فردی محروم شده است؛ البته چون حوزه تخصصی من هم نیست، در اختیار بخشخصوصی هم نیست. اطلاعات ما همه نسبت به این قرارداد به یک اندازه است. در این میان، شاید سلیقه من این باشد و این سلیقه را در سالهای گذشته با مسئولان در میان گذاشتهام که بهتر است در برخی پروژههای نفتی و گازی، امتیازاتی بدهیم که چیزهای دیگری بگیرم. این نظر شخصی یک فرد غیرمتخصص در حوزه نفت است؛ ولی در حوزههای دیگر، در تمامی قراردادها با چینیها رفتاری را داریم که با دیگر کشورها صورت میگیرد، نه بیشتر و نه کمتر. حتی در استفاده از فاینانس های چینی، ما خیلی سختگیرانه عمل کردیم و با آغوش باز از پیشنهادات چینیها استقبال نشد. یا در پروژه برقی کردن راه آهن تهران – مشهد، کار حدود دو سال به طول انجامید. اما این نکته را باید در نظر گرفت که امکانات بیشماری در چین است که اگر نگاه خود را از غرب برداریم و آنقدر معطل بالا و پایین کردن و یا شل کن و سفت کن های غربیها نباشیم، میتوانیم بر روی دریافت تکنولوژی از چین تمرکز کرده و از نظر کیفی روابط خود را بالا بریم.
* یکی از بحثهای مهم این روزها، مراودات مالی ایران با دنیا بعد از خروج آمریکا از برجام است. همانطور که میدانید در سالهای تحریم قبلی، امارات نقش پررنگی در مراودات مالی ایران در تحریم داشت؛ ولی الان ما آن پتانیسل را نداریم و با توجه به مجموعه اتفاقاتی که در امارات بر روی نقل و انتقالات پول برای ایران رخ داده است، چین میتواند گزینه مناسبی باشد؛ البته بخش شفاف معاملات مدنظر من هست.
– آرزو داریم که همه راههای مبادلات بانکی غیرشفاف بسته شود؛ همانطور که برای امارات بسته شده است؛ به این معنا که در عین حال که در جاهایی باعث رفع گرفتاریهای ما شده است؛ اما اثر اقتصاد غیرشفاف به دلیل تحریم بیشترین ضرری بود که از ضررهای دوران تحریم ارزیابی میشود و به نوعی ترویج اقتصاد غیرشفاف بوده است؛ اما اکنون امیدواریم با درس گرفتن از تجربیات دورههای قبل، بتوانیم نتایج تحریمهای قبلی را دور بزنیم. شخصا معتقدم از سه ماه تا شش ماه که در مورد تحریمهای جدید تصمیمگیری میشود، در شرایط قبل از برجام قرار نمیگیریم، چراکه برخلاف دوره قبلی شورای امنیت در سازمان ملل، غربیها بر علیه ایران نیستند؛ ولی اگر در آن شرایط هم قرار بگیریم، باید تجربه دوره گذشته را همواره در نظر داشته و مواظب باشیم که باز دوباره بابک زنجانی جدیدی در اقتصاد ایران نسازیم یا حضور دلالان یا بهتر بگوییم کاسبان تحریم را مهیا نکنیم. نکته این است که کاسبان تحریم، فقط داخل کشور ما نبودهاند؛ بلکه کاسبان تحریم ایران در آمریکا هم هستند که اسلحه در منطقه بفروشند و ایران هراسی راه بیندازند. یا در تمام کمپانیهای بینالمللی باشند که در بازار سیاه به ما کالا می فروشند. آنها از شبی که ترامپ اعلام کرده که از برجام خارج میشود در قالب دو گروه ذوق زده هستند. یک گروه شناسنامه ایرانی دارند و گروه دیگر جنگ طلب بین المللی هستند که از وضع تحریم سود میبرند. هر کدام با این تحریم و فشار، کاسبی میکنند؛ پس امیدواریم تجربیات گذشته را این بار مورد استفاده قرار دهیم. در عین حال باید به این نکته اشاره کرد که قطعا چین بزرگترین خریدار نفتی ما است و ایران ۲۵ درصد نفت را به چین می فروشد که در زمان تحریم این رقم تا ۴۵ درصد کل تولید و صادرات ایران هم پیش رفته بود. در صادرات غیرنفتی ۲۴ درصد صادرات به چین است و ۲۵ درصد از واردات ما از این کشور صورت میگیرد. پس باید قبول کرد که از مجموع دریافتهای ارزی ما، بالای ۳۰ درصد از منابع ارزی از طریق چین استحصال میشود و قاعدتا برای گردش مالی خود و رفع نیازهای کشور، باید مکانیزم های کاملا معقول و قابل رصد برای نهادهای نظارتی طراحی شود که به سرنوشت دوره قبل دچار نشویم.