پس از سالهای پرشمار توام با نرخ سوددهی و بازگشت قابل اعتماد سرمایه و ثبات مدیریتی، اکنون هیچیک از این دو وجود ندارند و بازوی مدیریت درونسازمانی شرکت برای چهارمین بار در طول یک دهه در جستوجوی یک مدیرعامل اجرایی قابل است. روشن است این نوع آشفتگی به هیچوجه تاثیر خوبی بر عملکرد و بازده و کارآیی فعالیتهای شرکت نخواهد داشت. با وجود کشوقوسهای زیادی که شرکت هاروارد تا امروز تجربه کرده، هنوز هم دانشگاه هاروارد همان روند پیشین را درباره پرداخت بالاترین میزان حقوق و مزایا به تیم مدیریت منابع وقفی خود که بیشتر از تمام دانشگاهها و مراکز علمی دیگر امریکاست ادامه میدهد. اما اکنون مسئله اصلی باید فراتر از فرآیند سرمایهگذاری باشد، به ویژه توجه و تمرکز بر این موضوع که هاروارد تا چه زمان و تا چه حد به هزینهکردنهای مازاد و اضافهپرداختهای خود برای دستیابی به نتایجی پایینتر از حد متوسط و متعارف ادامه خواهد داد. براساس گزارش سالانهای که از سوی شرکت مدیریت هاروارد منتشر شده، منابع وقفی ارزشمندی که به دانشگاه هاروارد اهدا شده شامل مجموعهای از اوراق سهام گرانقیمت بخش خصوصی، صندوقهای تامین سرمایه و شرکتهای هلدینگ فعال در حوزه کالاهای اساسی و مواد خام میشود. بیایید نگاهی به دو بخش از ۳ بخش اصلی و بزرگ منابع تشکیلدهنده این داراییها بیندازیم؛ اوراق سهام خصوصی اهداشده درمجموع ۲۰درصد منابع وقفی سرمایهگذاریشده این دانشگاه را تشکیل میدهد و حجم آنها از هر بخش و حوزه دیگری بزرگتر است. نرخ بازدهی این منابع در سالهای گذشته۲/۶درصد بود اما میزان این نرخ با عملکردی ضعیف در ۵ سال اخیر افتی شدید داشت و به حدود ۰/۳ درصد تنزل پیدا کرد. علاوه بر این صندوقهای تامین سرمایه نیز با سهمی ۱۴درصدی از اموال وقفی در اختیار شرکت مدیریت هاروارد عملکردی به مراتب ضعیفتر داشتهاند به گونهای که نرخ بازگشت سرمایه و بازدهی آنها منفی ۱/۲درصد اعلام شده است.
در این میان اما آنچه که به نظر میرسد مورد بیتوجهی قرار گرفته و حتی فراموش شده، ارائه اطلاعات مربوط به قیمتها و هزینههای این سرمایهگذاریهای فوقالعاده هزینهبر و گرانقیمت است و همه کسانی که در این زمینه اطلاعاتی هر چند اندک دارند، میدانند میزان سودآوری و بازگشت سرمایه این فعالیتها پس از کسر کردن قیمتها و هزینههای تمامشده به شکل چشمگیری نامناسب و حتی وخیم بوده است. البته در میان اجزای برخی از صندوقهای بازنشستگی و داراییهای وقفی دانشگاه، سرمایهگذاریهایی که به آنها اشاره شد در بیشتر سالهای دهه ۲۰۰۰میلادی بازده معقولانه و قابل قبولی داشتند اما افزایش هزینهها و در کنار آن عملکرد ضعیف مدیران دستاندرکار باعث شد درخشش نور (درآمدزایی) این فعالیتهای بهاصطلاح جایگزین رو به خاموشی بگذارد. مجموعه این رویدادها درسی بسیار مهم را به مخاطبان خود ارائه کرده و شاید هاروارد آن را آموخته باشد. چکیده این درس نیز توجه داشتن به این واقعیت است که اگر مدیریت سرمایهگذاریها خارج از چارچوب و معیارهای رایج باشد، به راحتی میتواند کل عملکرد و فعالیتها را به بیراهه و زیاندهی مطلق بکشاند و اغلب کارشناسان خبره در این حوزه مانند «چارلی الیس» و «جک بوگل» معتقدند و باور دارند فعالیتهایی سادهتر و کمهزینهتر به مراتب کارآیی بیشتری از سرمایهگذاریهای باریسک بالا دارند که به تصور برخی مدیران شاید ورود با دقت به آنها منتهی به کسب درآمدی هنگفت شود. این یک حقیقت مسلم است حتی برای منابع عظیمی مانند ۳۶میلیارد دلار موقوفات هاروارد.
منبع: بلومبرگ