نقش یک مدیریت صنعتی برای کاهش هزینههای تولیدی یک بنگاه اقتصادی آنجایی بیشتر به چشم میآید که با شناسایی مشکلات و چالشها و بهرهگیری از مشاوران آگاه مدل تولید و توسعه صنعتی را به نحوی ترسیم کند که به افزایش تولید صادراتمحور منجر شود.
برای این منظور مدیران صنعتی باید مطابق با نیاز روز پیش روند.
موفقیت و پیشرفت واحدهای صنعتی و بنگاههای تولیدی نیازمند زیرساختهایی است که پیش از راهاندازی آنها باید پیشبینی و لحاظ شود. اصلیترین این پیشنیازها وجود مدیریت صنعتی فعال و کارآمد است. بدون این عامل به طور قطع یک واحد تولیدی هرچند دارای منابع مالی سرشار باشد نخواهد توانست به اهداف پیشبینی شده دست یابد. یک مدیریت صنعتی و تولیدی فعال در هر بنگاه اقتصادی میتواند با برنامهریزی ویژه و عملیاتی سبد هزینهها و درآمدها را به درستی جایگذاری کند. این محاسبه دقیق دخل و خرج سازمانی، چرخه تولید را به پیوستگی در طول زمان به حرکت درخواهد آورد و به طور قطع در نگاه بلندمدت به پیشرفت آن واحد تولیدی خواهد انجامید. این مسئله در نظام تولیدی کشور ما بسیار ویژه و قابل پردازش است؛ چراکه یکی از موانع رشد و پیشرفت واحدهای تولیدی کشور در حال حاضر، هزینههای بالای تولید است که ممکن است مدیر یک واحد صنعتی را از ادامه تولید بازدارد و ناامید کند. به علاوه اینکه وقتی یک واحد تولیدی نتواند در میان رقبای تولیدی و صنعتی سرآمد باشد و حرفی نیز برای گفتن نداشته باشد در کوتاهمدت ورشکسته خواهد شد. البته در کنار این ضعف درونسازمانی اگر عوامل برونسازمانی و فضای کسب و کار مساعد نباشد طول عمر واحد تولیدی کمتر میشود. هرچند مدیران صنعتی و کارآفرین بسیاری نیز هستند که در شرایط سخت گذشته و سالهای تحریم با برنامهریزیهای سازمانی توانستهاند نهتنها از فشار اقتصادی بکاهند بلکه با حفظ نیروی انسانی هزینههای واحد تولیدی خود را کاهش دادهاند تا جایی که در بین واحدهای صنعتی و تولیدی سرآمد شده و زمینه را برای افزایش انگیزه رقابتپذیری ایجاد کردهاند.
کم نیستند مدیران صنعتی در زمینههای مختلف تولید، که نخستین باور خود را ایمان به کار و دوم نوآوری در واحد تولیدی ترسیم کردهاند. اگر با نگاهی موشکافانه عوامل موثر درونسازمانی در واحدهای تولیدی موفق را بررسی کنیم به طور قطع یک مدیر کارآفرین و نوآور، پرچم مدیریت فعال خود را بالا برده است. بنابراین میتوان به درستی این موضوع پی برد که یک مدیریت صنعتی فعال و نوآور میتواند چنان واحد تولیدی خود را راهبری کند که در کنار کاهش هزینههای تولید (همچون: ماشینآلات، نیروی انسانی و تامین مواد اولیه تولید) به افزایش بهرهوری و ایجاد دامنه رقابتپذیری کمک کند.
هم تشویق و هم تنبیه
علی اصغر پورمتین، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با صمت در کنار یادآوری مشکلات واحدهای تولیدی و صنعتی کشور گفت: بسیاری از واحدهای تولیدی داخل در کنار دست و پنجه نرم کردن با هزینههای جاری دچار ضعف برنامهریزی مدیریتی و سازمانی هستند در حالی که اگر مدیریت یک واحد صنعتی با بررسی و پژوهش چالشهای موجود خود را شناسایی کند و در یک نگاه مقایسهای این چالشهای تولید را در واحدهای صنعتی مشابه مورد بازبینی قرار دهد، میتواند برای بهبود و سازماندهی مشکلات و موانع تولیدی قدم بردارد. این بهبود تولید باید در کنار بالا بردن بازدهی نیروی کار باشد به نحوی که فضای تشویق و تنبیه در آن واحد تولیدی لحاظ شود. هرچند نیمی از افزایش بهرهوری نیروی کار به قانون کار برمیگردد، با این همه اگر سیاستهای تشویقی و تنبیهی و بیان پیشنهادها در یک واحد صنعتی به درستی اعمال شود قسمتی از مشکلات فرآیند مدیریت صنعتی در آن بنگاه تولیدی حل خواهد شد. قسمتی دیگر از مشکلات واحد تولیدی که یک مدیریت صنعتی فعال باید به آن واقف باشد کاهش هزینههای مالی و شناسایی داراییهای زیانده است. در کنار این عامل مهم باید مدیریت صنعتی، روحیه همکاری و همیاری را در بین نیروی انسانی ترویج کند. به عبارتی مدیریت منابع انسانی باید به نحوی پیش چشم یک مدیر تولیدی قرار داده شود که علاوه بر ایجاد فضای مهارتآموزی، فضای رقابتی فعال و سازنده را ایجاد کند.
در واقع عامل تاثیرگذاری که میتواند به مدیریت درونسازمانی یک واحد تولیدی کمک کند، وجود نیروی انسانی است که آموزش رقابتپذیری را در دانشگاه یا کارگاههای آموزشی فراگرفتهاند. از آنجا که یک مدیر فعال صنعتی بدون وجود منابع انسانی زبده و مستعد نمیتواند سرآمد باشد، گزینش چنین کارکنانی باید در ابتدای کار و در مرحله راهاندازی واحد تولیدی مد نظر مدیریت سازمانی باشد. در نگاه بلندمدت اگر عوامل برونسازمانی و درونسازمانی یاور یک مدیرفعال تولیدی باشد، میتوان در آیندهنگری آن واحد صنعتی، افزایش تولید با رویکرد صادراتمحور را دید.
تاسیس یک واحد تولیدی همه کار نیست
بیژن پناهیزاده، عضو خانه صنعت، معدن و تجارت نیز با تاکید به نقش عوامل برونسازمانی و تاثیرگذاری بر روند مدیریت صنعتی در یک واحد تولیدی به صمت گفت: برای کاهش بار هزینههای تولید در یک واحد صنعتی به طور قطع نیاز به مدیر ریسکپذیر، نوآور، کارآفرین و آیندهنگر است. به عبارتی باید ریزهکاریهای صنعتی و تولیدی را فراگرفته باشد. به نحوی که با اشراف بر مسائل اقتصادی و صنعتی بتواند بر روند بهرهوری سازمانی نظارت داشته باشد. داشتن تحصیلات دانشگاهی و روحیه مهارتآموزی به کارکنان میتواند به این افزایش بهرهوری کمک کند. در کنار این ویژگیهای صنعتی، باید روابط عمومی قوی و گروه بازاریابی فعال در واحد تولیدی خود ایجاد کند؛ چرا که متاسفانه یکی از ضعفهای واحدهای تولیدی کشور آشنا نبودن با فضای بازار و بازاریابی و نبود یک روابط عمومی قوی است که مدیریت صنعتی را در تمام امور یاری رساند.
بسیاری از مدیران و سرمایهگذاران در واحدهای تولیدی فکر میکنند که فقط راهاندازی یک واحد صنعتی کفایت میکند در حالی که شروع به کار یک واحد تولیدی تنها ۳۰ درصد کار است و رفع بسیاری از موانع تولید به عملکرد مدیریت صنعتی در ارتباط با نیروی کار برمیگردد. البته عوامل مهم برونسازمانی چون قوانین بانکی و نرخ ارز و سود، قوانین مالیاتی و قوانین کار که به طور مستقیم یک مدیر صنعتی با آن سروکار دارد قابل انکار نیست. از این رو است که یک مدیریت فعال تولیدی باید برای تلفیق و مقایسه عوامل برونسازمانی و درونسازمانی مشاوران آگاه تولیدی و صنعتی داشته باشد. به عبارتی اگر گفته میشود که نقش مدیریت صنعتی در بهبود پایههای تولیدی بسیار مهم و چشمگیر است به این معنی نیست که یک مدیر تولیدی، دانای کل در آن سازمان است. در تمامی واحدهای تولیدی موفق دنیا مشاوران آگاه همراه یک مدیر صنعتی هستند.
مشاورانی که به شایستگی انتخاب شدهاند و میتوانند به پیشبینی فضای کسب و کار و وضعیت تولیدی، انگیزه تولید و کار را برای مدیر صنعتی و منابع انسانی فعال ایجاد کنند. ایجاد این انگیزه به طور قطع میتواند روند تولید را بالاتر ببرد. به نحوی که تولید بر هزینهها پیشی خواهد گرفت. هنگامی که این روند پیوسته دنبال شود به طور قطع میتوان امیدوار بود که دامنه رقابتپذیری درونسازمانی گسترش یابد به نحوی که باعث تسری روند به بیرون از واحد تولیدی شود و آن واحد صنعتی به عنوان یک واحد فعال شناخته شود.
سخنان بیژن پناهیزاده خالی از این نبود که تا یک مدیریت صنعتی براساس اصل شایستگی انتخاب نشده باشد، نمیتواند موثر واقع شود. در کنار آن اگر یک مدیر تولیدی، مهارت تولیدی و صنعتی در ابعاد انبوه و صادراتی نداشته باشد نمیتوان دل به افزایش رقابتپذیری صنعتی بست. البته به این تاکیدها میتوان این نکته را نیز اضافه کرد که مدیران واحدهای تولیدی باید براساس نیاز روز برنامهریزی کنند. به عبارتی نیاز بازار را بشناسند و با آیندهنگری تولید کنند. اگر فضای تولیدی در هر دستگاه و کالایی، براساس دانش فنی روز و قدرت فناوری پیشرو است و حرف نخست را میزند، مدیران و سرمایهگذاران تولیدی باید بتوانند پایههای این قدرت فناوریک را ایجاد کنند؛ چرا که فناوری بدون شک میتواند به یاری یک مدیر فعال و آگاه صنعتی یا یک سرمایهگذار بیاید تا جایی که واحد تولیدی را به سودآوری برساند. درکنار این نکات باید مدیریت مصرف و مدیریت تولید در همه زمانها اجرایی شود.
اجرای این فرآیند نیازمند طرح یک مدل سیاستگذاری و برنامهریزی است که همه مدیران صنعتی باید آن را براساس یک مدل آیندهنگرانه و عقلانی طراحی کنند یا اگر در طرح این مدل مهارت کافی ندارند، از یاری برنامهریزانی که با مدلهای سیاستگذاری آشنایی دارند بهره بگیرند. حالا اگر اندکی خلاقیت و نوآوری و ذکاوت نیز اضافه شود مدل توسعه صنعتی برای یک مدیر تولیدی قابل ترسیم است البته به مدد عوامل برونسیستمی که دولت باید به وجود بیاورد. برای اجرای مدلهای توسعه برای یک مدیر صنعتی، دولت نقش حمایتی خود را باید حفظ کند تا جایی که انگیزه تولید برای مدیران صنعتی به وجوداید و به جای اینکه به نرخ سود و بهره بانکی فکر کنند به افزایش تولید صادراتگرا بیندیشند.
در نگاه آخر این گزارش به این نکته اشاره دارد که بخش مدیریتی در یک واحد صنعتی باید از جنس تولید باشد به شکلی که به بازتولید بینجامد نه حفظ یک جایگاه و پست مدیریتی. بیشک نقش مدیریت صنعتی فعال در کاهش هزینههای تولید و افزایش بهرهوری واحدهای تولیدی بارها و بارها تاکید شده است. چه در مقالهها و سرفصلها و چه سخنرانیها و دانشگاه. اما آنچه مهم به نظر میرسد این است که در حال حاضر مدیریت آگاه تولیدی یکی از لازمههای پیشرفت و رونق فضای تولید و کسب و کار است به ویژه که در سالی که اقدام و عمل در اقتصاد میخواهد نمود عینی داشته باشد. از این رو باید مدیران واحدهای تولیدی خود را بروزرسانی کنند و آنهایی که در تلاش برای ایجاد یک واحد تولیدی هستند از مدلها و الگوهای سودآوری کمک بگیرند.