بانک مرکزی یک بخشنامه صادر کرده و به بانکها اعلام کرده است که میتوانند این کارتهای اعتباری را ارائه دهند. در واقع بانک مرکزی در حد اختیارات خود، بستر قانونی لازم را برای بانکها فراهم کرده است. اما اینکه آیا بانکها توانایی این را دارند، از فرصتی که به لحاظ مقرراتی و قانونی مهیا شده استفاده کنند، بحث دیگری است و به نظر بعید میرسد که این در کوتاهمدت امکان داشته باشد. بنابراین بعید است که از این طریق بتوان تحریک تقاضا داشت. تحریک تقاضا از طریق سیاست پولی در کشور ما، با مشکلات و موانع ساختاری روبهرو است، یعنی مقام پولی، انبساط و رشد لازم را در پایه پولی ایجاد میکند، اما از سوی دیگر، چون ساختارهای نظام بانکی ما اشکال دارد، این رشد قابل ملاحظه پایه پولی، در نهایت منجر به اعطای تسهیلات در سطح کشور نمیشود. به همین علت، در واقع نام آن را معمای نقدینگی گذاشتهایم. یعنی از طرفی پایه پولی در حال رشد است و رشد قابل ملاحظهای هم دارد، از سوی دیگر میبینیم که بنگاهها و فعالان اقتصادی شکایت میکنند که در دریافت تسهیلات از بانکها همواره مشکل دارند و از نرخ سود بانکی گلایهمند هستند.
از این رو، به نظر میرسد تحریک تقاضا با توجه به این ساختار سیستم بانکی، از طریق سیاست پولی امکانپذیر نیست. راه تحریک تقاضا ازطریق کانال سیاستهای مالی و بودجه دولت است که آن هم در حال حاضر با توجه به کاهش درآمدهایی که دولت داشته و باتوجه به بدهیهای انباشتهشده دولت، با مشکل روبهرو شده است. بدهیهای دولت به پیمانکار و نظام بانکی است که بخشی از مشکلات نظام بانکی نیز ناشی از بدهیهای دولت است.
اینگونه است که با وضعیت تقریباً قفلشدهای روبهرو میشویم که راهکار کوتاهمدت برای مدیریت اقتصاد وجود ندارد. تنها راهی که پیش روی ما باقی مانده این است که با یک برنامهریزی منطقی و صحیح، اصلاحات ساختاری را در اقتصاد دنبال کنیم و این اصلاحات ساختاری نیز در کوتاهمدت جواب نمیدهد. اگر برنامهریزی شده باشد و عزم و اراده ملی تحقق پیدا کند، شاید در پایان برنامه ششم بتوانیم اثرات مثبت آن را در اقتصاد مشاهده کنیم. اگر این اتفاق نیفتد، ما باید منتظر باشیم که گشایشی در درآمدهای نفتی اتفاق بیفتد. البته همیشه هم اقتصاد ایران به همین شکل عمل کرده است. یعنی رونقهای اقتصادی که ما در گذشته داشتیم، مدیون مدیریتهای اقتصادی نبوده، بلکه بیشتر مرهون درآمدهای نفتی بوده است. به این ترتیب که با کاهش این روزهای قیمت نفت، اقتصاد ما هم بهدلیل کاهش درآمدهای نفتی، وارد فاز رکود شده و منتظر این است که ببیند بازار نفت چه زمانی اوج پیدا میکند و قیمتهای نفت بالا میرود که چنین چشماندازی هم در حال حاضر برای بازارهای نفت متصور نیست.
بعید است که بازارهای نفت به آن روزهای اوج خود برگردد. از این رو به نظر میرسد اقتصاد کشور جز اصلاحات ساختاری، راه دیگری را پیش رو ندارد و در کوتاهمدت نمیتوان کار خاصی انجام داد.