تصمیمهای اقتصادی، برندگان و بازندگانی در زمانهای مختلف دارند و سیاستگذار ممکن است بسته به خاستگاه سیاسی یا منافع اقتصادی، در جهتی تصمیم بگیرد که کاهش رفاه بخشی از جامعه را نتیجه دهد. سیاستگذاران اقتصادی البته در بسیاری از موارد با اقتصاد آشنا نیستند. ناآشنایی با اقتصاد، در کنار این تصور که قوانین و یافتههای علم اقتصاد بومی، محلی هستند و تنها در جغرافیای خاصی کاربرد دارند، میتواند به انکار توصیههای نهادهای کارشناسی بینجامد و سیاستگذار را به تصمیم بر مبنای نظرات محفلی سوق دهد. از مهمترین نمونههای این سرفصل، میتوان به موضوع یارانهها به ویژه در حاملهای انرژی اشاره کرد که باوجود اثبات بسیاری از مشکلات نظام موجود تا اواخر دهه گذشته، کمتر دولتی حاضر به پذیرش تبعات تغییر در آن بود. ضمن آنکه حتی پس از تصویب و شروع اجرای قانون هدفمندی یارانهها، عملاً کار متوقف شد و شاید از برخی جهات وضعیتی نامناسبتر از گذشته به وجود آمد.
نمیتوانند: در خوشبینانهترین حالت، سیاستگذار ممکن است فاقد اختیار قانونی و عملی لازم برای جلوگیری از تکرار اشتباههای گذشته باشد. به عنوان مثال، باوجود اینکه بسیاری از قوانین و مقررات در زمینه بازار کار، تجارت، گمرک، تولید، ارز و نظام بانکی ناکارآمد شناخته میشوند، دولت موظف به اجرای کامل آنهاست. تغییر این قوانین نیز زمانبر است و در برخی موارد ممکن است یک دهه به طول بینجامد که طی آن چند انتخابات مجلس و دولت برگزار شود. در سوی دیگر، بهینهسازی تصمیمگیری دولتها بعضاً در چارچوب قیودی صورت میگیرد که کار را برای آنها دشوار یا ناممکن میکند. به عنوان مثال، افت قیمت نفت باعث میشود محدودیتهای مالی شدیدی بر دولت تحمیل شود؛ یا شرایط رکود تورمی، سیاستگذاری اقتصادی خاصی را میطلبد که ممکن است دولت را از دستیابی به اهدافی دیگر باز دارد؛ یا تحریم و جنگ ممکن است شرایطی را به کشور تحمیل کند که سیاستگذاری از دست متولیان اصلی آن برای مدتی خارج شود. دیوانسالاری موجود، یک مانع اساسی به شمار میرود که فاقد بسیاری از ویژگیهای یک نمونه ایدهآل است و در آن هر سیاستگذاری ممکن است به نامطلوبترین وجه اجرا یا به کلی کنار گذاشته شود. اصلاح فرآیند برنامهریزی و اجرا، سالهاست از ابعاد گوناگون در دستور کار قرار دارد. از پیادهسازی بودجهریزی عملیاتی گرفته تا اجرای دولت الکترونیک، همه طرحها در نهایت به بهبود سختافزاری و نرمافزاری میانجامند و افزایش قدرت اجرایی سیاستگذار را به همراه میآورد.