منابع مالی بانکها شامل پساندازهایی میشود که به صورت انواع سپرده در اختیار بانکها قرار میگیرد و یکی از مهمترین متغیرهای موثر در تصمیمات سپردهگذاری در نظام بانکی، نرخ سود سپردههاست؛ هر چه سود سپردههای بانکی افزایش یابد، انگیزه سپردهگذاری در نظام بانکی افزایش مییابد و بالعکس. البته باید به این نکته اشاره شود که این نرخ سود واقعی است که بر تصمیمات سپردهگذاری افراد تاثیرگذار است، نرخ سود واقعی از کسر کردن تورم از نرخ سود اسمی به دست میآید.
از طرف دیگر، مصارف بانکها شامل انواع تسهیلات اعطایی است؛ متقاضیان تسهیلات با توجه به بازدهی فعالیت اقتصادی مورد نظر و همچنین نرخ سود پرداختی بابت تسهیلات و مقایسه هزینهها با درآمدهای حاصل، در مورد تقاضا برای تسهیلات تصمیمگیری میکنند. چنانچه نرخ سود بانکی افزایش یابد، تقاضا برای تسهیلات بانکی کاهش مییابد و بالعکس.
بنابراین تعیین نرخ سود بانکی میتواند تاثیرگذاری زیادی بر کارایی بانکها داشته باشد چرا که تعیینکننده میزان منابع و مصارف بانکها و کیفیت آنهاست. وقتی نرخ سود بانکی کاهش مییابد از یک طرف انگیزه سپردهگذاران برای سپردن نقدینگی به بانکها کاهش و از طرف دیگر تقاضا برای تسهیلات بانکها افزایش مییابد.
کلارک معتقد است نرخ سود حقیقی ثابت بوده و در بررسیهای خود به تاثیر نرخ تورم بر نرخ سود اسمی پرداخته است. از دیدگاه او نرخ سود اسمی باید متناسب با نرخ تورم تغییر کند. در سالهای اخیر در کشور شاهد تورم افسارگسیخته بودیم، در شرایط تورمی به دلیل کاهش ارزش پول، افراد ترجیح میدهند پولهای خود را سرمایهگذاری کنند؛ در شرایط نامساعد بازارهای مالی در کشورمان، بانکها مکانهای امنی برای نگهداری وجوه است. حال اگر در شرایط وجود نرخهای تورم بالا، نرخ سود بانکی متناسب با نرخ تورم افزایش نیابد، افراد انگیزهای برای سپردهگذاری در بانکها نخواهند داشت چرا که سود پرداختی بابت سپردههایشان منفی است. در این شرایط نقدینگی سرگردان وارد فعالیتهای سوداگری و نامولد میشود.