خانه صنعت، معدن و تجارت استان تهران
نوشته های مرتبط
وقتی برکت، سود می‌رساند
در گذشته‌ای نه چندان دور، آقای «رضا اخلاقی» کسی که در حوالی میدان مولوی همه از او به نیکی یاد می‌کنند، برنامه‌ای ریخت که در گام نخست همه با تردید نگاهش می‌کردند، او یک زیرپله دراز و باریک را اجاره کرد و سوغاتی‌ها و تولیدات مربوط به شهر قم را در آن به ردیف قرار داد، از نان پادرازی گرفته تا سوهان مخصوص و در کنارش انواع شربت‌ها را گذاشت و چند گلیم دستباف قمی را هم به دیوار آویخت. مردم محله فقط نگاه می‌کردند و گه‌گاه چیزی می‌خریدند و اخلاقی با هر زحمتی بود به اجناسش می‌افزود و به همان قیمت «قم» می‌فروخت. به او می‌گفتند: از این همه زحمت رفت و آمد، چه چیزی برایت می‌ماند؟ او با خنده جواب می‌داد: از برکت کار برمی‌دارم و نان و گوشت به خانه می‌برم… با آمد و رفت رهگذران و خرید سوغاتی‌های قم، دیگر کسی از قم نه سوهان خرید و نه گلیم، چون به همان قیمت در زیرپله اخلاقی به فروش می‌رسید، کم‌کم خبر به مغازه‌دارهای قم رسید و فهمیدند اجناس‌شان را شخصی به نام اخلاقی عرضه می‌کند. بنابراین یک سوهان‌فروش که خود وسیله پخت هم داشت به او پیشنهاد داد که اگر از او خرید کند، بهترین سوهان را می‌دهد با ۱۰درصد تخفیف، اخلاقی قبول کرد و تابلویی زد کنار مغازه زیرپله که «مشتری‌های عزیز، سوهان قم را با ۵درصد تخفیف و ارزان‌تر برای‌تان آورده‌ام» و به خرده‌گیران گفت: حالا هم ۵ درصد را دارم هم برکت را…
باز هم باورش نکردند تا روزی که صاحب یک مغازه شیشه‌فروشی نزدش آمد و پیشنهاد داد از مغازه بزرگ او به شراکت استفاده کند تا برکت کارش برای او هم کارساز باشد، به شکرانه موفقیت مغازه دودهنه را تمیز کردند و این بار همراه با اجناس خوراکی قم، شروع به فروش نان‌های شیرینی ویژه قزوین هم کردند، یک روز از هفته اخلاقی راهی قم می‌شد و یک روز را هم اسمعیل‌آقا شریک جدیدش به قزوین می‌رفت. حالا مردم محله و رهگذران با دو نوع سوغاتی روبه‌رو شدند و به شدت استقبال کردند، بزرگترین تولیدکننده شیرینی‌های قزوین نیز قرارداد بست با ۱۰درصد تخفیف، تولیداتش را به تهران بفرستد. سر سال نخست تابلویی زدند سر مغازه با این مضمون: «سوغاتی ایرانی» ودیگر لازم نبود دو شریک به شهرستان‌ها بروند، هر روز اتوبوس‌ها و کامیون‌هایی که به تهران می‌آمدند، انواع تولیدات شهرها را به گاراژ آورده و اخلاقی و اسمعیل‌آقا آنها را تحویل می‌گرفتند، می‌فروختند و پول‌ها را حواله می‌کردند، وقتی از اخلاقی پرسیدند: حالا وضعت چطور است؟ تقاضا کرد سوال‌کننده هم داخل صف بایستد و جواب داد: من به فروش کاری ندارم، برکت بالا رفته که هر دو خانواده بهتر زندگی می‌کنند، حالا فرزندان اخلاقی و اسمعیل‌آقا یک شعبه بزرگ هم در اطراف میدان شهدا زده‌اند و اجناس‌شان را توی صف به مشتری‌های‌شان می‌رسانند و دست‌کم ۲۰ خانواده نان از برکت می‌خورند.
