۲- تنشزدایی با قدرتهای منطقهای
یکی دیگر از اقدامات بسیار مهم و راهبردی برای ایران تنشزدایی با قدرتهای منطقهای بهخصوص عربستان سعودی است که در راهبرد خاورمیانهای آمریکا نقش اصلی را ایفا میکند. در واقع رفع تنش با عربستان سعودی به نفع تهران است، چون سعودیها یکی از عوامل اصلی تاثیرگذار در اتخاذ سیاستهای ضدایرانی در آمریکا محسوب میشوند. این موضوع بستگی به رفتار ایران هم دارد.
مساله این است که در این شرایط دشمنان منطقهای ایران از جمله عربستان سعودی خیلی فعال هستند و یارگیریهای سیاسی و نظامی خود را با هزینه کردن میلیاردها دلار انجام داده و در حال تلطیف روابط با اسرائیل هستند. اگر ایران بتواند راههایی برای تنشزدایی با سعودیها پیدا کند، در این صورت، برای ترامپ دیگر توجیهی در ساختار قدرت و بوروکراسی آمریکا جهت افزایش فشار سیاسی یا تهدید نظامی با هدف دفاع از سعودیها و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس در برابر به اصطلاح تهدید ایران فراهم نمیشود.
۳- موازنهسازی منطقهای
مهار ترامپ براساس استراتژی موازنه منطقهای حاصل خواهد شد. تاکنون ایالاتمتحده از سازوکارهای لازم برای موازنه ایران و عربستان بهره میگرفت. رفتار ترامپ بهمیزان قابلتوجهی با جورج بوش پسر مشابهت دارد. به همین دلیل در دوران ترامپ لازم است از سازوکارهایی برای تعادل در الگوی راهبردی او استفاده شود. اگر آمریکا درگیر رقابتهای منطقهای در مقابله با عربستان و تروریسم تکفیری شود، نتایج بهتری حاصل خواهد شد. واقعیتهای موجود بیانگر آن است که بهترین گزینه برای مقابله با استراتژی ترامپ، بهرهگیری از سازوکارهایی همانند موازنهسازی منطقهای بهگونهای است که شلیک اول ترامپ متوجه بازیگرانی شود که در اندیشه سیاست راهبردی همکاران محافظهکار رئیسجمهور آمریکا بهعنوان سرطان بدخیم شناخته شده است. داعش، جبههالنصره و احرارالشام را میتوان بهعنوان خط مقدم عربستان عامل اصلی گسترش بنیادگرایی و تروریسم منطقهای دانست.
از آنجا که بنیادگرایی در اندیشه گروههای محافظهکار سیاست خارجی آمریکا بهعنوان محور اصلی بحران در خاورمیانه محسوب میشود، زمینهها برای تغییر در نقش عربستان بهعنوان حامی مالی و معنوی این گروهها فراهم خواهد شد. در واقع، عربستان در سالهای بعد از افول مرحلهای عراق و مصر، به تدریج نقشی محوری در سیاست منطقهای آمریکا بهدست آورده است. نگرش ترامپ در مقابله با تهدیدات، مبتنی بر ائتلافسازی با بازیگرانی همانند عربستان نخواهد بود. ترامپ برای تغییر چنین الگوهایی نیازمند بهرهگیری از سازوکارهای دیپلماتیک با ایران خواهد بود.
۴- قدرت ائتلافسازی
تقویت روابط سیاسی، امنیتی و اقتصادی در چند جبهه، مطمئنا در نگاه آمریکا به ایران بیتاثیر نخواهد بود و قدرت ائتلافسازی برای وضع تحریمهای جدید و توجیه تهدیدات احتمالی نظامی ترامپ علیه ایران را در سطح بینالمللی با مشکل مواجه میکند. به هرحال ایران با گسترش دیپلماسی در عرصه منطقهای و جهانی و همزمان، تقویت قدرت بازدارندگی و اقتصاد ملی با هدف کاهش آسیبپذیری کشور، میتواند آمریکای دوران ترامپ را مدیریت و مهار کند.
از آنجا که شاهد یک نوع عملگرایی در سیاست خارجی ترامپ نیز هستیم، این موضوع میتواند تصمیمگیرندگان آمریکا را بر اساس یک محاسبه هزینه-فایده به این نتیجه برساند که اجرای برجام به نفع آنهاست یا هزینههای اتخاذ یک سیاست تقابلی -خصمانه علیه ایران بیشتر از منافع حاصل از آن است. در این میان ایران باید بهگونهای رفتار کند که در اولویت اول سیاست خارجی دونالد ترامپ قرار نگیرد، چون دیدگاههای ترامپ و تیم سیاسی و امنیتی او نشان میدهد که به صلاح نیست به دستور کار اول سیاست خارجی آمریکا بدل شود.
بهخصوص که سعودی و اسرائیل بهشدت در واشنگتن در حال سرمایهگذاری و لابیگری هستند که ایران را به اولویت آمریکا در دوران ترامپ تبدیل کنند. بنابراین در این فضا نیازمند یک دیپلماسی عاقلانه و هوشمندانه در رهگذر یک سیاست خارجی متوازن هستیم.